صنعت سينما از ديرباز تاكنون فيلمهاي پرهزينهاي را توليد كرده كه برخي از آنها در جدول گيشه نمايش شكست تجاري خورده و برخي هم فقط توانستهاند هزينههاي كلان توليد خود را جبران كنند. البته فيلمهاي گرانقيمتي هم بوده كه موفق به كسب سود شدهاند.
براي مثال «آواتار» كه با هزينه 300 ميليون دلاري خود (كه البته هيچوقت از سوي كمپاني فوكس قرن بيستم تهيهكننده فيلم، اين رقم تاييد نشد) لقب گرانترين محصول كل تاريخ صنعت سينما را گرفته، در 4 هفته اول نمايش خود يك ميليارد و 348 هزار دلار فروش كرد.
445 ميليون دلار از اين رقم به آمريكاي شمالي اختصاص داشته و 900 ميليون دلار باقيمانده، مربوط به فروش آن در ديگر كشورهاي جهان بوده است. در عين حال، نمايش عمومي موفقيتآميز اين فيلم ادامه دارد.
اما توليد فيلمهاي پر سر و صدا و پر هزينه، مربوط به تاريخ گذشته هاليوود است و حالا خبر ميرسد كه هاليوودنشينان قصد ايجاد اصلاحات تازه در دل سيستم قديمي خود را دارند. گفته ميشود موفقيت بيشبيني نشده و غيرقابل انتظار چند فيلم كمخرج و گمنام كه الزاما ستارگان سرشناس سينما را در نقشهاي اصلي خود ندارد الهامبخش هاليوود در حركت جديدآن شده است.
در اين ميان، الهامبخش اصلي موفقيت كلان «فعاليت فراطبيعي» در جدول گيشه نمايش سينماهاي آمريكاي شمالي است. اين فيلم كه با هزينه اندك زير 50 هزار دلاري تهيه شده، در نمايش عمومي خود در آمريكا حدود 108 ميليون دلار فروش كرده است.
فيلم در اولين هفتههاي نمايش حتي در فهرست 10 فيلم اول جدول هفتگي نمايش قرار نداشت اما تبليغات شفاهي تماشاگران- كه ديگران را تشويق به تماشاي آن ميكردند- باعث شد اين فيلم بتدريج با افزايش فروش روبهرو شود و پس از ورود به جدول 10 فيلم اول هفتگي نمايش (در نهمين هفته اكران عمومي) تا رديف دوم اين جدول هم ارتقا پيدا كند!
كمپاني پارامونت كه تهيهكننده فيلم «فعاليت فراطبيعي» است، اولين كمپاني بزرگ فيلمسازي هاليوود است كه دست به تاسيس يك واحد جديد سينمايي زده است. هدف اين واحد، سرمايهگذاري روي فيلمهايي با هزينههاي معقول و اندك است.
به اين ترتيب پارامونت در كنار توليد انواع و اقسام فيلمهاي پرسروصدا و پرخرج خود، از اين پس دست به توليد فيلمهايي ميزند كه با هزينههايي كمتر از 100 هزار دلار تهيه خواهند شد اما هاليوود و واشنگتن هر دو، در ماههاي اخير با يك واقعيت تلخ و بيرحم مواجه شدهاند.
به همان اندازه كه مسوولان رسمي كشور در واشنگتن براي تحقق شعار تبليغاتي اوباما با عنوان «تغيير» با مشكلات زيادي روبهرو هستند، تغييرات در هاليوود هم كار راحت و سادهاي نيست. هاليوود هم براي تحقق شعار و خواست خود، بايد مشكلات و موانع زيادي را از سر راه پر پيچ و خم خود بردارد.
آنها تا حدودي هم در كارشان موفق بودهاند. اما نتيجه كار اين بود كه بسياري در رشتههاي مختلف اقتصادي (و از جمله صنعت سينما) به فكر بازنگري در شيوه فعاليتهاي خود بيفتند. نميتوان تاثير بحران اقتصادي بر تصميمات مسوولان كمپانيهاي فيلمسازي را ناديده گرفت.
تاريخ هميشه داور خوبي بوده است و همين تاريخ ميگويد كه استراتژي كمپانيهاي فيلمسازي هميشه براساس واقعيتهاي موجود تعيين ميشود، مديران كمپانيهاي فيلمسازي شايد فيلمهايي را تهيه و توليد كنند كه ارتباطي به واقعيتهاي روز جامعه ندارد، ولي خودشان در هر حال درسهاي لازم را از اتفاقات تاريخي و اجتماعي ميگيرند!
صنعت سينما به خاطر ديدگاه جديد خود قصد دارد فيلمهايي كمخرج را توليد كند كه اگر موفقيتي در گيشه نمايش به دست نياورد، حداقل شكست تجاري هم نخورد.
وقتي صحبت از هاليوود ميشود، مثالهاي زيادي ميتوان زد كه صنعت سينما و دنياي سرگرمي در تلاش است تا از خطاها و اشتباهات گذشته خود درس عبرت بگيرد البته موضوع توليد فيلمهاي كم خرج در شرايطي مطرح ميشود كه صنعت سينما چند سالي است در حال بحث در ارتباط با رشد صعودي هزينههاي توليد محصولات خود است.
پس از چند ماه كشو قوس در روابط ميان تهيهكنندگان فيلم در شركت سوني و سام ريمي كارگردان آن، معلوم شد بحث و اختلاف اصلي نه بر سر فيلمنامه و مسائلي از اين دست كه درباره رقم بالاي هزينه توليد آن است.
قسمتهاي قبلي فيلم (با آن كه فروش خوبي در جدول گيشه نمايش داشتهاند) به صورت متوسط با هزينههايي 130 تا 180 ميليون دلاري تهيه شدند. شركت سوني پس از لغو قرارداد همكارياش با ريمي گفته قسمت جديد فيلم را با هزينهاي «معقول و متعادل» توليد خواهد كرد. اين مورد را ميتوان به تعداد بيشتري فيلم تعميم داد.
بسياري از منتقدان سينمايي وضعيت «فعاليت فراطبيعي» را با «پروزه بدويچ» در يك دهه قبل مقايسه ميكنند. اين فيلم كم خرج، در اكران آمريكايي خود بيش از 200 ميليون دلار فروش كرد. منتقدان سينمايي ميگويند اگر كمپانيهاي فيلمسازي در آن زمان درسهاي لازم را از اين فيلم و موفقيت پيشبيني نشده آن ميگرفتند، صنعت سينما امروز وضعيت بسيار بهتري ميداشت.
به اعتقاد منتقدان سينمايي، توليد فيلمهاي كم خرج از سوي كمپانيهاي فيلمسازي باعث ميشود، آنها به سراغ قصههايي سادهتر و مقبولتر بروند. اين نكته باعث ميشود در آينده شاهد توليد فيلمهايي بهتر و قابل قبولتر باشيم و دنياي سينما به سمت توليد فيلمهايي واقعگراتر برود.
اين در حالي است كه اهل فن بعيد ميدانند كمپانيهاي بزرگ فيلمسازي حتي اگر به سمت توليد محصولات كم خرج بروند، دست از توليد فيلمهاي پرسرو صداي اكشن، ابر قهرمانانه و كميك استريپ خود بردارند.
اين دو فيلم هم با هزينههاي اندك و البته 15 ميليون دلاري و نه 100 هزار دلاري ساخته شدند و در نمايش عمومي خود در آمريكاي شمالي 260 و 277 ميليون دلار فروش كردند. در فيلم اول ساندرابولاك با يك نوجوان سياهپوست گمنام همبازي شد و در دومين فيلم، برادلي كوپر كه تا زمان نمايش عمومي آن يك بازيگر درجه 2 محسوب ميشد، ايفاي نقش اصلي را به عهده داشت.
كمتر كسي فكر ميكرد اين فيلمها در نمايش عمومي خود به چنين موفقيت بالايي دست پيدا كنند. به همين دليل به اين نوع فيلمها لقب «پرفروش خوابآلود» دادهاند.
اين لقب در دنياي سينما به آن دسته از محصولات سينمايي داده ميشود كه اين مشخصهها را داشته باشند:
1-با هزينه توليد كمي ساخته شده باشند
2- بازيگران مشهوري نداشته باشند
3- فروش افتتاحيه آنها كم باشد و بتدريج اين فروش زياد شود
4- كسي انتظار موفقيت بالا براي آنها نداشته باشد
5- بتوانند به فروشي بالاي 100 ميليون دلار دست پيدا كنند
اين نوع فيلمها معمولا تبليغات پرسروصدايي ندارند و تبليغاتچي اصلي آنها، تماشگران خود فيلم هستند كه به قدري از ديدن آن هيجان زده شدهاند كه به صورت شفاهي، دوستان و آشنايان خود را دعوت به تماشاي فيلم مورد نظر ميكنند.
سوالي كه در اين ارتباط هم براي منتقدان سينمايي و هم براي مديران استوديويي مطرح شده، اين است كه هاليوود چگونه ميخواهد به قصههاي تازهاي دست يابد و اگر فيلمهايي كمخرج را تهيه و توليد كند، آيا تضميني براي موفقيت كلان مالي و هنري آنها وجود دارد؟ شبكههاي تلويويزني با توليد مجموعههايي مثل «24» و لاست / گمشدگان به موفقيتهاي زيادي دست پيدا ميكنند.
بسياري ديگر از مجموعههاي آنان نيز با موفقيت روبهرو ميشوند ولي تفاوتهاي بين سينما و تلويزيون زياد است و نميتوان همان نسخهاي كه براي تلويزيون پيچيده ميشود، براي سينما هم صادر شود. از آنجا كه مردم براي سينما رفتن بايد پول خرج كنند و از خانههاي خود خارج شوند (2 نكته مهمي كه در ارتباط با تلويزيون وجود ندارد) حتما بايد انگيزهاي قوي وجود داشته باشد تا آنها را وادار (يا ترغيب) كند كه چنين كاري انجام دهند. فقط يك فيلم جذاب است كه ميتواند چنين انگيزهاي را در تماشاچي به وجود بياورد.
يكي از مديران استوديويي كه ميخواهد نامش فاش نشود، ميگويد: «همه ما ميخواهيم هزينه توليد محصولاتمان كم باشد. اما بحث بر سر اين است كه كاهش هزينهها نبايد تاثيري منفي بر كليت فيلم مورد نظر بگذارد. موفقيت فراوان مالي و انتقادي چند فيلم كمخرج، نميتواند به معني آن باشد كه ما با يك جريان بزرگ روبهرو هستيم. شايد اين نوع فيلمها فقط مثل يك نسيم بوده و دوامي نداشته باشند.»
اما مديران ديگر كمپانيهاي فيلمسازي مثل اين همكار خود فكر نميكنند. آنها منتظرند تا نتيجه كار كمپاني پارامونت را ببينند و تصميم به راهاندازي واحدهاي توليد محصولات كمخرج خود بگيرند. يكي از آنها ميگويد صنعت سينما هم به فيلمهاي بزرگ و پرسروصدا احتياج دارد و هم به فيلمهاي كوچك.
صنعت سينما تا پيش از اين، فقط به توليد محصولات گرانقيمت و جنجالي خود اهميت داده و اكنون وقت آن رسيده است كه به آن سوي سكه هم نظري بيندازد.
به اعتقاد يكي از منتقدان سينمايي ، صنعت سينما از توليد محصولات كمخرج خود هيچ لطمهاي نخواهد خورد حتي اگر اين محصولات در گيشه نمايش با فروش بالا و چشمگيري روبهرو نشوند، باز هم جاي نگراني نيست. هزينه توليد اين فيلمها آنقدر كم است كه عدم موفقيت مالي آنها باعث رنجش يا ورشكستگي كسي نخواهد شد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر