ساعت  gucci ساعت مچی LED سامورایی 250 کارتون دوبله
دو فرشته  آموزش زبان در خواب

سریال آموزش زبان extra


70 فیلم هندی   روابط دختر ها و پسرها
آموزش خیاطی کسب درآمد واقعی از اینترنت نرم افزار مبدل گفتار به نوشتار
آموزش رفتارهای جنسی خواندن افکار دیگران
آویز ناخن عینک سه بعدی (3D) آثار دکتر شریعتی
افزایش قد با ورزش   آموزش نحوه ماساژ دادن آموزش زبان انگلیسی در خواب

ساعت Boos

هندزفری جادویی  ویران کننده خاموش



http://s1.picofile.com/file/6250597582/saat_adidas_puma.jpg

 
ساعت مخفی LED با مارک puma و adidas برای خانم ها و آقایان شیک پوش
این ساعت برخلاف ساعت های دیگر دارای عقربه و یا صفحه نمایش دیجیتالی نیست !
بلکه دارای صفحه نمایش LED واقعی است.
بهترین هدیه برای دوست ، نامزد و همسر شما / بیمه ارسال و گارانتی تعویض و پشتیبانی
به تعداد محدود زیر قیمت بازار ارزان تر از همه جا.

با تخفیف ویژه ، قیمت : 10.200 تومان

adidas        puma

==========================

http://s1.picofile.com/file/6250596576/Iron_Samurai.jpg


http://s1.picofile.com/file/6250598588/blue.jpg  http://s1.picofile.com/file/6250601606/white.jpg  http://s1.picofile.com/file/6250600600/red.jpg

==========================


سیم کارت ریدر – Sim Card Reader

با قابلیت خواندن انواع مموری ها (رم ها)

به وسیله این دستگاه کوچک و کم حجم می توانید دفترچه تلفن و SMS های خود را از سیم کارت به کامپیوتر و یا بالعکس و یا حتی از سیم کارتی به سیم کارت دیگر منتقل کنید. این محصول دوکاره می باشد ، یعنی هم سیم کارت ریدر و هم رم ریدر است. از دیگر قابلیت های جالب این دستگاه این است که با استفاده از آن می توانید شماره تلفن ها و اس ام اس های پاک شده خود را از سیم کارت بازیابی کنید. این دستگاه همراه با یک سی دی نرم افزاری ارائه می شود. مشخصات این محصول: - قابلیت اجرای انواع سیم کارت ها و رم ها - بی نهایت سبک - قیمت بسیار ارزان در مقایسه با دیگر محصولات مشابه و سایر فروشگاه ها - اتصال به کامپیوتر از طریق USB - به همراه CD درایور - قابل حمل به عنوان جاسوئیچی - قابل اجرا بر روی انواع ویندوز ها 

قیمت : 12200 تومان
http://s1.picofile.com/file/6250271626/kharid.jpg

==========================

gucci

ساعت بدون عقربه و مدرن Gucci
برای مشاهده توضیحات و تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید
از خرید این ساعت بی نظیر و زیبا که با قیمت بسیار مناسب و با کیفیت خوب و
مارک اصلی عرضه میگردد پشیمان نخواهید شد.
طراحی شیک و منحصر به فرد این ساعت شما را حیرت زده خواهد کرد
یک مدل فوق العاده مناسب برای دختران و پسران امروزی
قیمت : فقط و فقط ۸۸۰۰ تومان

http://s1.picofile.com/file/6250271626/kharid.jpg

چهره‌های سینمایی و حوادث تلخ زندگی‌شان



همه عضلات پایم پاره شد
ماه‌چهره خلیلی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون متولد 1355 در تهران است. او كه فوق‌لیسانس معماری از دانشگاه اكسفورد انگلستان است، دوره بازیگری را در «متود اسكول» لندن گذراند و در سال 1382 برای اولین بار و برای بازی در فیلم «چشمان سیاه» بعد از 22 سال به ایران آمد. ماه‌چهره خلیلی، نوه مرحوم پروین سلیمانی نیز هست. او در سریال‌های «در چشم باد»، «مختارنامه» و «كلاه پهلوی» بازی كرده و در فیلم‌های سینمایی «نقاب»، «تله»، «سایه وحشت» و «سن‌پترزبورگ» ( كه قرار است نوروز 89 اكران شود) ایفای نقش كرده است.
زمانی كه با این بازیگر‌ صحبت كردم، تنها دو روز بود كه گچ پایش را باز كرده بود. پایی كه 40 روز در گچ بود، هنگام دویدن و بالا رفتن از تپه‌های شهرك سینمایی به آن روز افتاده بود. پایی كه برای ساختن مجموعه «پابوس» آسیب دید، ماه‌چهره خلیلی را خانه‌نشین كرد، اما به او فرصت داد درباره آینده‌اش بیندیشد. خلیلی ماجرای آسیب‌دیدگی‌اش را توضیح می‌دهد: «مشغول ضبط مجموعه پابوس بودیم. داستان پرستاری است از زمان جنگ كه عاشق شوهرش است و به بهانه دیدن شوهرش داوطلب می‌شود و لب مرز می‌رود. من نقش این پرستار را بازی می‌كنم و قرار بود تپه‌ای را به سمت بالا بدوم كه ناگهان درد شدیدی در پایم احساس كردم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. احساس می‌كردم یك میله داغ داخل پایم فرورفته. بچه‌ها گفتند احتمالا گزیدگی عقرب است، چون در این تپه‌ها عقرب زیاد است، اما پزشكی كه معاینه‌ام كرد نظر دیگری داشت.»
او را ابتدا به چند بیمارستان می‌برند و نهایتا در بیمارستان پارسیان پذیرش می‌شود. پزشك تشخیص می‌دهد كه در اثر شدت ضربه بافت عضله پشت پای او پاره شده و دچار خونریزی داخلی شده است. پزشك تجویز می‌كند كه ماه‌چهره، 40 روز فعالیتش را كنار بگذارد و پایش را تكان ندهد تا خونریزی تكرار نشود‌ و به همین دلیل پایش را گچ می‌گیرد.
خلیلی در این مدت بسیار اذیت شده است: «من خیلی فعالیت می‌كنم. همیشه ورزش می‌كنم و یكجا بند نمی‌شوم.
این مدت برایم خیلی سخت بود، اما فكر می‌كنم حتما دلیلی داشته كه این اتفاق افتاده. شاید روح و روانم این اتفاق را رقم زده كه نتوانم جسمم را تكان دهم تا كمی هم به روان خود برسم. در این مدت توانستم به چیزهایی كه فرصتش نبود فكر كنم و برای چند سال آینده‌ام برنامه‌‌ریزی كنم.»
بینی‌ام در كشمكش با سارقان شكست
مهوش وقاری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، سال 1333 در تهران متولد شد. او كه مدرك كارشناسی علوم سیاسی دارد، بازی در سینما را از سال 1367 با فیلم «نار و نی» آغاز كرد. «مستاجر»، «مجسمه»، «سارا»، «زیر پوست شهر»، «یك وجب آسمان» و «نیش زنبور» از دیگر آثار او هستند. همسر او محسن قاضی ‌مرادی نیز بازیگر سینما و تلویزیون است.
كمتر بازیگری با خوش‌خلقی و وقار مهوش وقاری، حاضر است حادثه زندگی‌اش را تعریف كند. حتی وقتی كه سرش شلوغ است، مهمان دارد یا برای خرید به مغازه رفته است.
22 بهمن 1386، فردای روزی كه فیلمبرداری سریال «خانه شمعدانی» به كارگردانی محسن قصابیان در مشهد تمام می‌شود، وقاری تصمیم می‌گیرد به زیارت حرم امام رضا(ع) برود. در مسیر، دزدی كیف او را می‌زند و او كه مقاومت می‌كند، در كش و قوس روی زمین می‌افتد و بینی‌اش می‌شكند.
می‌گوید: «ساعت 10 و نیم صبح بود. مادرم همراهم بود، اما شوكه شده بود و كاری نمی‌توانست بكند. گوشی‌های موبایل، پول و سایر مداركم در كیفی بود كه دزد زده بود. تنها فكری كه به ذهنم رسید این بود كه به هتل بروم و آقای قصابیان را خبر كنم.»
وقاری همراه با كارگردان به كلانتری می‌رود تا گزارش دهد. همزمان آمبولانس خبر می‌كنند تا او را به بیمارستان ببرند. اتفاق جالبی داخل آمبولانس می‌افتد كه در آن زمان او را عصبانی كرده است: «امدادگرانی كه از بیمارستان آمده بودند مرا شناختند و مدام در آمبولانس را باز و بسته می‌كردند تا دیگران برای دیدن من بیایند. من حالم واقعا وخیم بود و برای من تماشاچی می‌آمد كه آن زمان از این موضوع ناراحت و آزرده شدم. در شرایط خوبی نبودم و نیاز به مراقبت سریع داشتم.»
وقاری ادامه می‌دهد: «با این‌كه به من گفتند بینی‌ات شكسته و نباید سوار هواپیما شوی، با حال پریشانی كه داشتم تصمیم گرفتم هر چه سریع‌تر به خانه برگردم. مجبور شدم حقیقت را پنهان كنم و در فرودگاه نگفتم بینی‌ام شكسته و با همان حال به تهران پرواز كردم.»
چه بلاهایی كه سرم نیامد!
رضا توكلی، بازیگر سینما و تلویزیون، در سال 1339 در تهران متولد شد. كار در سینما را با ساخت فیلم‌های 16 میلی‌متری مستند داستانی، آموزشی و خبری شروع كرد و در اولین فیلم سینمایی خود بازیگری را به طور حرفه‌ای تجربه كرد. او بازی در مجموعه‌ها و فیلم‌های «سیمرغ»، «غریبه»، «روز شیطان»، «خیلی دور خیلی نزدیك»، «مریم مقدس» و «مردان آنجلس» را در كارنامه خود دارد. او در سریال عملیات 125 كه هم‌اكنون از صدا و سیما پخش می‌شود نیز بازی كرده است.
آنچه در حرفه بازیگری زیاد است، حادثه است و رضا توكلی سهم بزرگی از این حادثه‌ها را برده. قسمت اول حادثه‌های توكلی را در این شماره می‌خوانید. نخستین حادثه‌ای كه تعریف می‌كند، به زمانی مربوط می‌شود كه همراه دوستانش عازم سفری كاری برای ضبط برنامه‌ای بود. می‌گوید: «جاده پر پیچ و خم و باریك بود و ما هم به آرامی داشتیم می‌رفتیم كه ناگهان یك تریلی نفت‌كش از ما سبقت گرفت. میلی‌متری از ما رد شد. گفتم: خدایا! من این راننده را دوباره ببینم و به او بگویم لااقل اگر به فكر سلامتی خودت نیستی به فكر خانواده‌ات باش. به فكر كسانی باش كه به تو وابسته هستند. دیر برسی بهتر از این است كه سالم نرسی! جمله من هنوز تمام نشده بود كه تریلی مستقیم رفت ته دره! بچه‌ها همه ریختند سر من كه این چه حرفی بود زدی؟»
حادثه‌ای كه اتفاق افتاده فیلم نیست اما شبیه فیلم‌های سینمایی است، چون ماشین به جای این‌كه ته دره بیفتد و منفجر شود، از كمر روی تخته سنگ بزرگی می‌افتد كه از دیواره دره بیرون زده بود‌. گیر می‌كند و به صورت معلق بین زمین و آسمان می‌ماند. جالب اینجاست كه راننده آسیبی نمی‌بیند. توكلی ادامه می‌دهد: «راننده را سالم از درون ماشینش بیرون كشیدند و بعد هم با چرثقیل ماشینش را كشیدند بالا. خلاصه فرصت نشد من بروم و نصیحتش كنم.»
توكلی در ادامه می‌گوید كه شغل بازیگری بویژه در ایران بسیار پر خطر است. امكانات نیست و معمولا از بدلكار استفاده نمی‌شود و به این ترتیب حادثه هر لحظه در كمین بازیگران است.
چند سال پیش وقتی كه توكلی در سریال «زیر زمین» بازی می‌كرد، از یك سانحه جدی جان سالم به در برد. در توضیح این ماجرا می‌گوید:‌ «قرار بود من همراه یك ساك پول از دیوار یك خانه بالا بروم و بعد از لبه دیوار بدوم به روی پشت‌بام، خانه همسایه و بعد‌ از ارتفاع 12-10 متری داخل حیاط بپرم. یكبار این صحنه را تمرین كردم. موقع برگشت حواسم نبود و كتفم محكم خورد به تیرچه‌ای كه از دیوار بیرون آمده بود. شانس آوردم و با یك پرش لبه دیوار را گرفتم‌ وگرنه از پشت پرت می‌شدم داخل حیاط و خدا می‌داند چه بلایی سرم می‌آمد.»
توكلی از اتفاقاتی می‌گوید كه در سریال عملیات 125 برایش افتاده: «چه بلاهایی كه سرم نیامد! یكبار بیهوش شدم! داشتیم صحنه آتش‌سوزی كارخانه را ضبط می‌كردیم. من خیلی نزدیك به صحنه آتش‌سوزی بودم. قرار بود نفسم بگیرد، سرفه كنم، سیاه بشوم و روی زمین بیفتم. دقیقا همه این اتفاقات افتاد. نفس كم آوردم، به سرفه افتادم و بیهوش روی زمین افتادم. جالب اینجاست كه همین پلان را داخل سریال گذاشته اند و خواهید دید، اما مرا به حالت بیهوش از صحنه خارج كردند و داخل آمبولانس بردند. كلاه و لباسم را درآوردند و دستگاه اكسیژن گذاشتند تا به هوش آمدم.»
انگشت پایم شكست و زمین‌گیر شدم
هما خاكپاش، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در سال 1339 در دامغان متولد شد. او فعالیت هنری خود را از سال 1365 آغاز كرد و در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های بسیاری بازی كرد. ازدواج صورتی، غزل، شور عشق، قاصدك، مرد نامرئی، یحیی و لبه تیغ از آثار اوست. خاكپاش در زمینه چهره‌پردازی نیز فعالیت داشته است. مجموعه رستگاران آخرین كار خاكپاش بود كه از سیما پخش شد.
وقتی با خاكپاش از چهره‌ها و حادثه‌ها و ضمیمه تپش صحبت می‌كنیم می‌گوید: «بگذارید از حادثه‌ای بگویم كه بتازگی اتفاق افتاد. ما را برای شركت در یك جنگ شادی به عنوان مهمان دعوت كردند. غیر از من عمو قلقلی و دستیارش هم در این برنامه شركت داشتند و به خاطر استفاده از نام‌های ما، این برنامه كه در گچساران استان فارس برگزار می‌شد، خیلی خوب فروش كرد، اما شركت در این برنامه نتیجه‌ای جز شكستن انگشت پای من نداشت.»
خاكپاش توضیح می‌دهد كه در شبی كه در هتل اقامت داشته انگشت پایش با تخت برخورد می‌كند و می‌شكند: «پایم درد می‌كرد اما متوجه نشده بودم كه انگشتم شكسته وقتی كه به تهران آمدم بعد از مراجعه به پزشك و عكس گرفتن فهمیدم چه اتفاقی افتاده. من از گچساران با پای شكسته و دست خالی برگشتم. هیچ پولی به من ندادند و حالا هم هر چه تماس می‌گیرم،‌ تهیه‌كننده برنامه تلفن را جواب نمی‌دهد. می‌خواهم لااقل بگویم كه چه بلایی سر پایم آمده است»!
این بازیگر از اتفاق افتاده بشدت دلخور است: «به خاطر وضعیت پیش آمده خانه‌نشین شدم و بازی در دو كار را هم از دست دادم. حدود 2 ماه است كه برای راه رفتن هم مشكل دارم و مدت زیادی انگشتم را گچ گرفته بودم. نمی‌فهمم چرا بعضی‌ها اینكار را می‌كنند؟ با استفاده از اسم و تصویر هنرمندان بروشور چاپ می‌كنند و پلاكارد می‌زنند، بلیط می‌فروشند و جنجال به پا می‌كنند و آخر سر هم هیچ پولی به آنها نمی‌دهند.»
آیا مرجعی به شكایت او رسیدگی كرده است؟ خاكپاش پاسخ می‌دهد: «چنین مرجعی وجود ندارد. احتمالا در پاسخ خواهند گفت كه در این برنامه‌ها شركت نكنید، اما مگر می‌شود؟ این شغل من است. مثل این است كه بگویند دیگر جلوی دوربین نرو. من عاشق حرفه‌ام هستم و به خاطر آن از مشاغل دیگری كه داشتم، گذشته‌ام.»
فقط نصف تپه را رفتم، اما ناقص شدم
مینا بیوگ جعفرزاده، بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون، در سال 1325 در خوی به دنیا آمد. او فعالیت خود را در رادیو از سال 1348 آغاز و بازی در سینما را از فیلم «فیل در تاریكی» در سال 67 شروع كرد. او در فیلم‌های سینمایی «برج مینو»، «دختری با كفش‌های كتانی»، «اخراجی‌های یك و دو»، «دلداده»، «چشمك» و «چارچنگولی» نیزنقش‌آفرین بوده است.
در زندگی كاری این بازیگر، حادثه زیاد اتفاق افتاده. او یكی از ماجراها را این طور تعریف می‌كند: «سال گذشته مشغول ضبط سریالی به كارگردانی آقای جواد افشاری در شمال بودیم. در یك صحنه باید از یك تپه با سرعت پایین می‌آمدم. گفتم من تمام تپه را نمی‌توانم بدوم. نصف تپه را كس دیگری بدود و نصف دیگر را خودم می‌دوم، اما همین نصفه را هم نتوانستم به خوبی و خوشی تمام كنم و از بالا به پایین پرت شدم. مچ پایم آسیب دید و در واقع ناقص شدم. دیگر از پله‌ها نمی‌توانم بالا و پایین بروم.»
بعد از این حادثه باقی سریال چه شد؟ جعفرزاده پاسخ می‌دهد: «ضبط را كه باید تحت هر شرایطی ادامه داد. بعد از آن ماجرا به درمانگاه رفتم و بعد از باندپیچی پایم، دوباره سر صحنه برگشتم و كار را تمام كردم.»
اما تلخ‌ترین حادثه‌ای كه جعفرزاده به یاد دارد ماجرای دیگری است: «هنگام ضبط فیلم سینمایی دلداده كه فیلمی كمدی بود مادرم بشدت بیمار بود و آخرین روزهای زندگی‌اش را می‌گذراند. من با وجود شرایط بد روحی مجبور بودم كه كارم را ادامه دهم. یك بار از ضبط برگشتم و دیدم مادرم از دنیا رفته است.»
این بازیگر به گفته خودش، وقتی سر صحنه است فراموش می‌كند كه چه زندگی‌ای دارد و چه قدر ریتمش كندتر از جوان‌هاست. او از لحظاتی كه پشت صحنه می‌گذرد به عنوان بهترین لحظه‌های زندگی‌اش یاد می‌كند و می‌گوید: «سریال خورشید خانم، تجربه بسیار خوبی بود. همه بچه‌ها جوان بودند و فقط من و یكی دو نفر مسن بودیم. سر آن كار اوقات خیلی خوشی داشتم. من همیشه می‌گویم دلیلی ندارد چون سنی از من گذشته است بی‌حوصله باشم و بقیه را اذیت كنم و بگویم سر و صدا نكنید. با جوان‌ترها به من خوش می‌گذرد.»

منبع: jamejamonline.ir

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 مجموعه آموزش زبان English for you

 پایه خنک کننده لپ تاپ