برای بیشتر انسانها پیش آمده که کسی قلبشان را شکسته باشد و یا اینکه ممکن است خودشان روزی قلب کسی را شکسته باشند. پس وقتی صحنه ای حاکی از دل شکستگی و ناراحتی در فیلمی میبینیم یاد روزهایی میافتیم که کسی قلب مان را شکسته بود و یا یاد فردی میافتیم که دلش را شکسته بودیم! شما هم حتما با من موافقید که هیچ چیز دردناک تر از دل شکستگی نیست، اما این حقیقت تلخ میتواند باعث پیشرفت هم شود چراکه هر تجربه به ما درسهای خیلی زیادی میآموزد.
10. درهای کشویی
مفهوم ساده است- در یک صدم ثانیه ممکن است زندگی ما عوض شود و اما در پایان شما همیشه به آنچه که برایش سخت تلاش کرده اید خواهید رسید.
صحنه آغازین فیلم با گوئینت پالترو آغاز میشود که به زور خودش را داخل قطار جا میدهد تا کمی زودتر از همیشه به خانه برسد. اما مثل اینکه این زود آمدن زیاد خوشایند نیست. وقتی که او به خانه میرسد شریک زندگیش را با یک نفر دیگر در خانه اش (روی تخت) میبیند.
اما فیلم در اصل اینگونه نیست. در اینجا فیلم به عقب برمیگردد، در مورد زود رسیدن پالترو به خانه تغییر جهت میدهد. تا آن موقع آن زن رفته و پالترو هم بدون اینکه چیزی بفهمد به رابطه اش ادامه میدهد.
9. درمورد شب آخر
8. درجستجوی امی
بعد از تلاش سخت نه برای عاشق یک لزبین سابق شدن، و وقتی که آن پسر بالاخره به خودش اجازه این را داد که عاشق چنین دختری شود، دختر دیوانه شد.
هیچ چیز دردناک تر از این نیست که بدانید عشقی که شما به یکدیگر دارید درست است اما زمان و شرایط نمیگذارنند آب خوش از گلویتان پایین برود و رابطه ای سرشار از آرامش و خوشی داشته باشید.
7. High Fidelity
یک فیلم کلاسیک
شما فقط باید بنشینید و نگاه کنید که راب (جان کاساک) چطوری 5 تا از دردناک ترین جداییهایش را که تجربه کرده برایتان میشمرد. این واقعا برایمان آشنا بود.
6. صبحانه در تیفانی
من همیشه اعتقاد دارم آدری هپبورن فوق العاده زیباست اما به همان اندازه قابل دوست داشتن و عشق ورزیدن نیست!
تماشا کردن قلب شکسته این دختر بیش از اندازه ناراحت کننده است.
5. دفتر یادداشت
من شخصا این فیلم را دوست ندارم چرا که بیش از اندازه رمانتیک است، اما نظرسنجیها نشان داد میلیونها نفر از زنان وقتی که دو شخصیت اصلی فیلم از هم جدا شدند حسابی گریه کرده و غمگین شدند!
4. جنسیت و شهر
اینکه کسی ما را ترک کند به اندازه کافی سخت است.. چه برسد به اینکه این اتفاق جلوی رسانهها روی دهد. آن موقع زندگی جهنم میشود.
3. جری مگوایر
وقتیکه دوروتی به جری میگوید که او نباید بعد از بازگشت از سفرش به خانه بیاید تا آنها بتوانند خوب فکرهایشان را بکنند، همه ما برگشتن او را دیدیم اما این از درد و ناراحتی فیلم کم نکرد. جری سعی خودش را کرد اما نتوانست به راحتی کاری انجام دهد.
2. Love Actually
وقتی که جیمی بنت (کولین فرس) به خانه میآید و زنش را برهنه با دوستش میبیند، دردناکترین صحنه ای است که یک نفر میتواند در طول زندگیش با آن مواجه شود و شما هم حتما با دقیق شدن در حالتهای چهره و صدای جیمی این غم را درک کرده اید.
1. بربادرفته
«بدون رودربایستی بهت بگویم که عزیزم من هیچ اهمیتی بهت نمیدهم»
همین یک خط به تنهایی بازگو کننده همه چیز است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر