زندگینامه مختصر و اسم فیلمهایی را که برایشان موسیقی ساخته است برایتان آوردهایم تا سندی باشد برای این حرفمان. او برای آنهایی که صرف ایرانی بودن یکآدم موفق به خودشان میبالند گزینه خوبی برای افتخار کردن است.
برای گپ زدن با او هزار تا بهانه داشتیم؛ این که ایرانی است، فرار از زندان را خیلیهایمان دیده ایم، با هانس زیمر (که در ایران او را با موسیقی «گلادیاتور» و «شیرشاه» میشناسیم) همکاری داشته و نامزد جایزههای گرمی و امی شده است که در حد اسکار موسیقی از آنها یاد میشود. رامین جوادی در آلمان به دنیا آمده است و نمیتواند فارسی صحبت کند. وقتی متوجه شد فرار از زندان در ایران دوبله شده است و طرفدارهای پر و پا قرص زیادی هم دارد معطل نکرد و با وجود این که سخت مشغول آهنگسازی سریال «فلش فوروارد» بود قرار مصاحبه را هماهنگ کرد. او خیلی رک است و متاسفانه بر خلاف عادت هنرمندان در چهار چوب سوالات به اندازه ای که لازم است جواب میدهد و همه اینها باعث شد، مصاحبه کوتاه تر از آن چیزی که فکر میکردیم از کار در بیاید. در تنظیم این مصاحبه مدیر برنامههای رامین – برایس جاکوبز- خیلی به ما کمک کرد. این شما و این هم صحبتهای اختصاصی رامین جوادی.
دارم روی سیزن آخر سریال فلش فوروارد کار میکنم. هر هفته برای هر قسمت این سریال به صورت مجزا باید آهنگ بسازم و همین تمام وقت من را میگیرد. اصولا کارکردن با کنداکتور فشرده و بدون وقفه تلویزیونی بسیار وقت گیر است. البته خیلی خوب است که هنوز مجموعههای تلویزیونی ای هستند که آهنگسازان آنها باید به این شکل برایشان موسیقی بسازند. انگار موسیقی به صورت زنده پخش میشود.
من آنطور که باید و شاید موسیقی ایرانی گوش نمیکنم. وقتی به خانه فامیلهای ایرانی مان میرویم حسابی موسیقی ایرانی گوش میدهیم. ویولون ایرانی را خیلی دوست دارم. در این سبک از نوازندگی ویولون احساسهای انسانی خیلی نمود پیدا میکنند.
من چون فارسی بلد نیستم خیلی با فیلمهای ایرانی آشنایی ندارم. بنابراین موسیقی فیلمهای ایرانی را هم خیلی کم شنیده ام.
نکته چالش بر انگیز و هیجانی ساختن موسیقی فیلم، این است که تهیه کنندهها از تو میخواهند در سبکها و نحلههای مختلف موسیقی بسازی. من همیشه دوست دارم در فرهنگها و ملیتهای گوناگون همه دنیا دنبال تونالیتههای جور واجور بگردم.
من درام را ترجیح میدهم. اما تنوع در ژانرها هم برایم الهام بخش است. اگر همیشه برای یک نوع فیلمهای خاص موسیقی بسازم کسل میشوم.
فکر میکنم این که یک موسیقی اکشن را جالب از آب در بیاوری، همیشه یک چالش بزرگ است. خیلی پیش میآید که برای یک صحنه طولانی باید یک قطعه موسیقی طولانی ساخت. آن وقت مهم است که بتوانی روانی و سیال بودن قطعه را درست در بیاوری. مساله دیگر این است که در صدا گذاری این نوع فیلمها از افکتهای صوتی زیادی هم استفاده میشود. من تلاش میکنم موسیقی ای بنویسم که علاوه بر این که با افکتها همپوشانی نداشته باشد بتواند در کنار آنها گوش شنونده را به بهترین نحو تحت تاثیر قرار دهد.
صنعت هالیوود یعنی کار طاقت فرسا. ببین، شاید یکدفعه یک دری کاملا شانسی به روی تو باز شود، اما برای عبور از آن در؛ فقط کار زیاد است که میتواند به تو کمک کند.
من عاشق این هستم که یک روز بتوانم با کلینت ایستوود کار کنم. فیلمهای او داستانهای فوقالعاده ای دارند، به خوبی هم کارگردانی شده اند. من همیشه از دیدن فیلمهای او لذت میبرم.
نه به قدر کافی.
به نظرتان «فرار از زندان» در زندگی حرفه ای شما چه جایگاهی دارد؟ یک نقطه پرتاب بود؟
باید بگویم بله، فکر میکنم تصمیم عاقلانه ای بود که در این پروژه شرکت کردم. چون سریال به یک جریان بینالمللی تبدیل شد. بعدش هم که به خاطر آن نامزد جایزه شدم. میدانید هیچ وقت فکر نمیکردم به خاطر یک کار تلویزیونی این قدر دیده بشوم.
بعضی وقتها فقط متن را میخوانم و صرفا بر اساس داستان شروع میکنم به نوشتن قطعههای موسیقی. اما بیشتر اوقات فیلم را میبینم و براساس خوراکهای تصویری ای که به من میدهد موسیقی مینویسم. بعد با تهیه کنندگان و کارگردان فیلم درباره تک تک سکانسهای فیلم بحث میکنیم. در حین کار، هر قطعه موسیقی ای که نوشته میشود را در اختیار عوامل میگذاریم و درباره آن گفت و گو میکنیم تا در نهایت به یک نتیجه به درد بخور و شنیدنی برسیم.
نامزد شدن در این جایزههای معتبر واقعا غرور آفرین است. بعد از سالها کار بی وقفه حس خوبی به آدم دست میدهد اما مطمئن نیستم که این نامزد شدنها دقیقا چه کمکی به پر کار شدن من در صنعت موسیقی فیلم میکند. فقط امیدوارم توجه فیلم سازان را به من جلب کند.
تمام این موسیقیهایی که نام میبری از آثار بزرگ موسیقی فیلم هستند؛ کارهای فوق العاده ای که به خوبی حال و هوای فیلم را پوشش میدهند و منتقل میکنند. این موسیقیها مثالهایی هستند که نشان می دهند موسیقی در انتقال احساسات مورد نظر کارگردان یک فیلم تا چه اندازه تاثیر گذار و اساسی است.
راستش را بخواهید من هم نفهمیدم چطور شد که او موسیقی آیرون من را نساخت. من هیچ کاری نکردم که میان این دو تا را خراب کنم اما وقتی شنیدم معامله شان نشده و گروه به دنبال یک آهنگساز است، پریدم وسط. به شما گفتم من عاشق فیلمهایی هستم که از روی کتابهای کیمک استریپ میسازند. به خاطر همکاریهای قبلی با گروه سازنده آنها را خوب میشناختم. مدیر برنامههایم مذاکرات مفصلی با آنها کرد و از کمکهایهانس زیمر هم خیلی استفاده کردم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر